هانیه وهابی- پسرک روز شنبه به کنار دریا میرود. موج دریا یک بطری را به ساحل میآورد و پسر آن را به خانه میبرد. درون بطری ۷ دانه گیاه دیده میشود و او آنها را در باغچهی خانهاش میکارد. روز بعد، یکشنبه باز هم به ساحل میرود.
موجها بطری دیگری را به ساحل میآورند و این بار درون آن ۷ کلید است. آنها کلیدهای ۷ صندوق هستند که جهیزیهی مادر در آنها قرار داشته است. پسرک پس از آن، روزهای دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه باز هم بهتنهایی به ساحل میرود و بطریهایی با ۷ پیله، تیله، تمبرهای باطلنشده و ساعت پیدا میکند.
در همهی این روزها مادر یاور اوست. برای او صبحانه آماده میکند، به انتظار او مینشیند و به او کمک میکند بطریها را خالی کند. روز جمعه، آخرین روز هفته، بطری خالی است و پدر همان شب از سفر دریایی طولانیاش باز میگردد. چه کسی میداند راز بطریها چیست؟
بهار و سال تحویل در راهاند. ۷ پروانه رنگارنگ در باغچه نشستهاند. پدر ساعت را کوک میکند. ساعت ٧ بعدازظهر سال تحویل میشود.
موجهای دریا یک بطری را به ساحل آوردند
نویسنده: احمدرضا احمدی
ناشر: چشمه، ۱۳۸۹